فرح بخش

ایز لوی اوییسا نات لوی اوئسو

تبلیغات تبلیغات

معلم هنر

دلم می خواست گریه کنم روزی که کلاس هنر داشتمی. دوشنبه کل کارای اجرایی که انجام داده بودم رو بردم تا به دبیر هنر نشون بدم تا برای مسابقات اسمم رو بنویسن.کارام اونقدر بد نبودن.یک گربه بود با یک گل و یک طوطی.طوطیه نصفه بود. من و یک دختر دیگه بودیم.اون اب رنگ بود و من مداد رنگی.کاراشو نشون داد و خانم اسمشو نوشت.وقتی من نشونش دادم گفت که تو از روی طرح کشیدی و این که اینکار رو یک دستگاه کپی هم می تونه انجام بده.گفت کارام قشنگه و حرفه ای ولی به من نمی گن هنرمند
فرح بخش ، ۱۴۰۴-۰۷-۱۹ ، سرگرمی و طنز
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها